سازمان اجتماعی
سازمان اجتماعی

یکی از ویژگی‌های سازمان اجتماعی ایل بختیاری، وجود واحدهای متعددِ اجتماعی و در هم تنیده در داخل ایل است که درجه بسیار بالایی از گروه بندی عمودی، در سطوح مختلف درآن جلوه‌گر است. ساختارِ اجتماعی از یک سیاه چادر آغاز گشته و تا ایل ادامه می‌یابد.





سیاه چادر

هر چادر مأوای یک خانوادهٔ بختیاری است که به آن مال نیز می‌گویند.




اولاد

هر اردو مشتمل بر سه تا دوازده سیاه چادر یا بیشتر است که خانوادهٔ گسترده‌ای است و اولاد خوانده می‌شود.




تَش

مجموع چند اولاد، تش نامیده می‌شود. سرپرستیِ هر تش را فرد کاردان و فعالی از همان تَش به‌عهده دارد که به ریش‌سفید مشهور است.





تیره

درطوایفِ مختلف بختیاری هر تیره به چند تش تقسیم می‌گردد. در کوچ‌ها، اردوهایی که با هم خویشاوندند به صورتِ واحدهای کوچنده (تیره) -که جمعیت هر کدام به چند صد نفر بالغ می‌شود- گرد هم می‌آیند، بنابراین مجموع چند تش، که همگی با هم خویشاوند هستند را یک تیره می‌نامند.
طایفه

از ترکیبِ تیره‌ها، طایفه به وجود می‌آید که جمعیتِ بزرگترینِ آنها (مانند: بابادی، شهنی، اورک، گندلی، منجزی) به ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر می‌رسد.





باب

باب یا بلوک، نتیجهٔ ترکیبِ چند طایفه است. (مانند: بختیاروند، کیان ارثی، دورکی، محمود صالح) ولی هیچ نسبت خویشاوندیی بین طوایف یک باب وجود ندارد و به مجموع چند طایفه که از نظر جغرافیایی نزدیک به هم زندگی کرده‌اند، باب گفته می‌شود.





شاخه

چند باب با هم یک شاخه می‌سازند. ایلِ بختیاری در کل دو شاخهٔ اصلی دارد که چهارلنگ بختیاری و هفت‌لنگ بختیاری هستند.





چهارلنگ و هفت لنگ

هفت لنگ و چهارلنگ دو شاخه مهم مردم بختیاری‌اند. هر چند که این دو شاخهٔ ایل بختیاری از نظر فرهنگی، تفاوت چندانی با هم ندارند، اما پراکندگی محل سکونت، باعث ایجاد تفاوتِ نه چندان زیادی، در گویش و لهجه آن‌ها شده است، که در مجموع هر دو شاخه، به گویش بختیاری سخن می‌گویند. چهارلنگ بختیاری از پنج باب تشکیل شده است و شاخه هفت لنگ شامل چهار باب می‌باشد.




ایل

هر یک از این باب‌ها یا بلوک‌ها به یکی از دو شاخه ایل بختیاری، یعنی هفت‌لنگ و چهارلنگ تعلق دارند.

این قبیل واحدهای اجتماعی، محیط‌هایی هستند که همبستگی واقعی -نه تنها در حالات نزاع با گروه‌های دیگر- بلکه در امور روزمره کار تولیدی نیز، در داخل آنها برقرار است. گله داری، کاشت و برداشت محصول را اعضای هم‌نیای هر اردو و یا طی کوچ، اعضای هم‌نیای تیره مشترکاً انجام می‌دهند. در این سطح، خانواده‌های به‌هم پیوسته دقیقاً در حکم گروه‌های صنفی‌اند.





سازمان سیاسی

ساختار قدرت سیاسی از ویژگی‌های دیگر سازمان ایلی بختیاری‌هاست. این ساختار، نمودار چنان درجه‌ای از تمرکز سلسله مراتب است، که معمولاً در نظام‌های مبتنی بر خویشاوندی، بعید انگاشته می‌شود. تا دهه ۱۳۳۰-۱۳۴۰ ش قدرت در دست ایلخانی (بالاترین مقام ایل) و ایل بیگی (دستیار او) متمرکز بود و سپس، در سطوح مختلف هرم ایلی، در میان کلانتران طایفه‌ها و کدخدایان تیره‌ها و ریش سفیدانِ اولاد یا تش‌ها تقسیم می‌شد. این مقامات حافظ نظم و مجری عدالت بودند و میان افراد ایل و خارج از ایل در مقام واسطه عمل می‌کردند؛ ولی از نظر تأثیری که بر زندگی روزمره بختیاری‌ها داشتند، مهمترین وظیفه آنها هماهنگ کردن کوچ و حل و فصل دعاوی مربوط به استفاده بیش از حد از چراگاه‌ها و آبشخورها بود. این مسئولیت، که در اصل خدمتی به افراد ایل به شمار می‌رفت، به منشأ امتیاز اقتصادی و اجتماعی (مانند دسترسی به بهترین چراگاه‌ها، امکان جذب اتباع و جز آنها) تبدیل شد. در نتیجه طبقه‌ای از خوانین ظهور کرد که با صحرانشینان ساده («لرها» که با نام ایل‌های لرستان نباید خلط شود) فرق فاحش داشت. رهبری بالای ایل نیز از وظیفة اصلی خود که ایجاد هماهنگی بود پا فراتر گذاشت و با بستن مالیات و سربازگیری و گردآوری دارودسته سیاسی (بسته) هوادار منافع و مصالح خان‌ها، رفته رفته نقشی خودکامه یافت.

عواملی خارج از ایل نیز به تحول رهبری سیاسی بختیاری‌ها در این جهت کمک کرد. یکی از مهمترین آن عوامل اعطای اراضی خالصه به هر یک از خان‌ها به پاداش خدمات نظامی یا جز آن بود و این رسم از قرن‌ها پیش رواج داشت. این اراضی، برخلاف زمین‌های واقع در محدوده ایلی، ملک شخصی خان بود.

دخالت مستقیم حکومت‌های ایران در عزل و نصب رؤسای ایل، عامل دوم قدرت یافتن بی حد و حصر دستگاه خانی بختیاری‌ها بود. این امر در قرن دوازدهم شروع شد و در عصر قاجاریه به صورت شیوه‌ای مرسوم درآمد. شاهان قاجار در پی آن بودند که از طریق نظام حکومت غیرمستقیمِ عمدتاً مبتنی بر قدرت خان‌ها، ایل‌ها و نواحی مجاور آنها را مهار کنند.

وفاداری به شاه، دریافت پاداش‌های فراوان از قبیل القاب و افتخارات گوناگون را در پی داشت، ولی کوچکترین لغزش نیز بیرحمانه مجازات می‌شد. پس از چنین خطایی بود که علیمردان خان، رئیس ایل چهارلنگ، یاغی خوانده شد و در ۱۲۵۷ به زندان افتاد و راه برای رقبای هفت لنگ او هموار گردید. ناصرالدین شاه، حسینقلی خان را در ۱۲۷۹ به نظامت و در ۱۲۸۶ به ایلخانی بختیاری‌ها منصوب کرد. او نخستین کسی بود که این عنوان را یافت و در ایل به لقب «ایلخانی» معروف شد. در ۱۲۹۹ شاه ترتیب قتل او را داد و برادرش امامقلی خان حاجی ایلخانی، را به جای او منصوب کرد. از آن زمان تا ۱۳۳۵ ش که لقب خان ملغی شد، تقریباً بی هیچ وقفه‌ای رؤسای ایل از فرزندان یکی از این دو برادر بودند. در نتیجه این قتل، بختیاری‌ها به بستگان ایلخانی‌ها و حاجی ایلخانی‌ها تقسیم شدند، ولی تعبیر صحیح‌تر آن است که این تقسیم را وسیله‌ای برای حفظ وحدت ایل در برابر توطئه‌های حکومت مرکزی به شمار آوریم. این نوع دسته بندی بی گمان یکی از عجیب‌ترین جنبه‌های سازمان اجتماعی بختیاری‌هاست و نظیر آن در هیچ جامعه دیگری نشده است.

عامل سوم که به تحکیم قدرت خان‌های بختیاری افزود، حضور شرکت‌های انگلیسی در استان خوزستان از اواخر قرن سیزدهم بود. در پی ساختن راه لینچ در ۱۳۱۵، که از طریق ایذه و اردل از جنوب سرزمین بختیاری می‌گذشت، در مسجدسلیمان و بعداً در نواحی دیگر گرمسیر، میادین نفتی کشف و استخراج شد. در برابر تعهد خان‌ها، مبنی بر حفظ امنیت تأسیسات نفتی، پنج درصد سهام نخستین کمپانی اکتشافی به آنها داده شد و در نتیجه بخشی از سود شرکت نفت ایران و انگلیس به مدت ۲۵ سال و نیز غرامت هنگفتی پس از خلع ید از شرکت، به آنها تعلق گرفت.

خان‌های بختیاری، در سایه این مشروعیت مضاعف از جانب مقامات خارجی و نیز مزایا و دستاوردهای آن، توانستند هم سلطة خود را بر ایل تحکیم بخشند و هم جای پایی در دستگاه حکومت مرکزی پیدا کنند. اینان، در صورت بروز مشکل با شاه، نیروهای سهمگینی در اختیار داشتند که می‌توانستند به میدان روانه کنند، کما اینکه در زمان انقلاب مشروطه چنین کردند. اقدامات نظامی بر نفوذ و اعتبار خان‌ها در میان افراد ایل افزود. بختیاری‌ها، در نخستین سال‌های قرن چهاردهم، بواقع، دولتی در دولت شمرده می‌شدند.




فرهنگ

فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی می‌کنند. ادوارد تیلور فرهنگ را مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعهٔ خویش فرامی‌گیرد تعریف می‌کند.




کوچ ایل بختیاری

اگر چه در دهه‌های آغازینِ قرن حاضر گروه‌های بسیاری از ایل بختیاری نیز همانند سایر ایل‌ها و عشایر ایران یکجانشین شدند، اما هنوز هم بخشی از ایل‌های بختیاری، کوچ‌رو هستند. کوچ‌روهای بختیاری زمستان را در دشت‌های شرق خوزستان و تابستان را در بخش‌های غربی چهارمحال و بختیاری به سر می‌برند. به مسیرهای کوچ در اصطلاح ایل راه می‌گویند.




گویش بختیاری

گویش بختیاری یا گویش لری بختیاری، گویش مردم بختیاری است. گویش بختیاری از جمله گویش‌های جنوب غربی ایران و یکی از شاخه‌های گویش لری به شمار می‌رود. این گویش تفاوت‌های اندکی با سایر شاخه‌های گویش لری از جمله لری خرم‌آبادی و لری بویراحمدی دارد.

گویش بختیاری به طور کلی به چهار دسته تقسیم می‌شود:

گویشِ بخشِ خاوری که تحت تأثیر لریِ کهگیلویه‌ای است.
گویشِ منطقهٔ جنوبی که تحت تأثیر گویشِ طایفهٔ بهمئی بوده‌است.
گویش منطقه چهارلنگ
گویشِ بخشِ میانی.



ضرب المثل‌ها

ضرب المثلهای اولیه توسط افراد گمنامی به وجود آمده که شناخته شده نیستند. ضرب المثلها جملات موزون، پرمعنی و معمولاً منظومی هستند که سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده‌اند. قابلِ درک بودن برای تمام مردم، سادگی، کوتاهی، توانایی رساندنِ مفهوم، کاربردِ عمومی و حالت طنزِ مثلها سبب شده جایگاه ویژه‌ای در بین مردم داشته باشند.




موسیقی

موسیقی مردم بختیاری را می‌توان شاخه‌ای از موسیقی لری دانست. این موسیقی به وسیله سازهایی مانند سرنا و کُرنا و کوس و سازهای بادی کوچکتر از سرنا و کرنا نواخته می‌شود. تشمالها سرپرستیِ موسیقی در ایل را بر عهده دارند و اکنون نیز در مجالس عروسی و مراسم سوگواری وظیفه اجرای موسیقی‌های محلی مردم بختیاری را بر عهده دارند.




باورها

در بین بختیاریها مانند دیگر اقوام، باورهای زیادی وجود دارند که با زندگی مردم عجین شده و تمام کارها و برخوردهای روزمره‌شان، بر اساس همین باورها صورت می‌گیرد. باورها (خرافی یا غیرخرافی) جزیی از فرهنگ هر قوم و منشاء حرکت و نشان دهندهٔ نحوهٔ زندگی افراد هستند.




عزاداری

در بختیاری‌ها هرگاه کسی از دنیا می‌رود مثل اینکه همهٔ طایفه عضوی از خانواده را از دست داده و ماتم زده می‌شوند. مراسم عزاداری در بین بختیاری‌ها به شکل خاصی برگزار می‌شود که نحوهٔ انجام آن در نقاط مختلف تفاوتهایی نیز با هم دارند.




گاگریو

در هنگام عزا، گونه‌ای سرودهٔ عزا بوسیلهٔ زنان خوانده می‌شود که به آن گاگریو می‌گویند. در آغازِ خواندنِ گاگریو، رسم بر اینست که یکی از زنانِ سرشناس و بی بی‌های ایل شروع به خواندنِ بیتی از گاگریوه می‌کند و همهٔ زنان نیز با وی همنوا می‌شوند و آن بیت به بیتِ ترجیعی تبدیل می‌شود و زنان پس از خواندنِ هر چند بیتی آن بیت را دوباره تکرار می‌کنند. معمولاً پس از خواندنِ چهل بیت یا کمتر، زنِ دیگری خواندنِ اشعار و تکرارِ آنها را بعهده می‌گیرد و زنانِ دیگر نیز با وی همنوا شده و این کار در مجالسِ ترحیم ممکنست ساعتها به درازا بینجامد.




شیرهای سنگی

شیر سنگی از نمادهای فرهنگ مردم بختیاری است که در گویش لری، برد شیر گفته می‌شود. بختیاری‌ها معمولاً بر سر مزار جوانان، پهلوانان و بزرگانِ خود شیر سنگی قرار می‌داده‌اند. شیر سنگی، تندیس‌هایی از جنس سنگ‌اند که در گذشته توسط سنگ‌تراش‌های ایل بختیاری در ایران و در استان چهارمحال و بختیاری و شمال استان خوزستان به شکل شیر تراشیده می‌شدند و به نشانهٔ شجاعت، دلاوری و ویژگی‌هایی چون هنرمندی در شکار و تیراندازی در جنگ و مهارت در سوارکاری بر آرامگاه بزرگان قوم خود قرار می‌دادند.




ختنه پسران بختیاری

بختیاری‌ها پسرانشان را در سنین ۳ تا ۵ سالگی ختنه می‌کنند و به این مسئله بسیار اهمیت می‌دهند. پیشترها عملِ ختنه توسط تُشمال‌های هر طایفه، دلاکان ویا آرایشگران دوره گرد انجام می‌شد.




هنر تیراندازی

مهرزاد قنبری سرداراکبری خرادآذر طی مقاله‌ای در اینباره می‌گوید:

مردان دلاور و سخت کوش ایل بختیاری از دیر باز در نزد ساکنان فلات ایران به سوار کاری و تیراندازی شهره بودند. چنانکه رسته برجسته تیر اندازان ارتش ایران در دوره‌های صفوی، افشاریه، زندیه و قاجار از نخبگان تیراندازان ایل بختیاری تشکیل می‌شد.

امروزه نیز هر خانوار از عشایر بختیاری حداقل یک قبضه اسلحه (مجاز) در اختیار دارد تا علاوه بر شکار و حفظ کیان ایل، بتواند در مواقع لزوم به استفاده از مهارت خود به دفاع از مرزهای میهن مبادرت نماید.

بزرگان ایل اول فنی را که به فرزندان خود می‌آموزند، تیر اندازی و سوارکاری است. تیر اندازان بختیاری گاه چنان در این فن مهارت پیدا می‌کنند که می‌توانند سواره و به تاخت روی دو پا بایستند و شیء متحرک را هدف قرار دهند.

از جمله دلاورمردیهای تیر اندازان و سوار کاران بختیاری می‌توان نقش انکارناپذیر ایشان در جنبش مشروطه ایران، فتح تهران و همچنین در طول هشت سال جنگ ایران و عراق اشاره کرد.




تن پوش



پوشش زنان

۱. پوششِ سر لچک و می‌نا:

لچک کلاهی است که زیر مینا استفاده و با انواع سکه‌های قدیمی، مروارید، سنگ و پولک تزیین می‌شود و انواع گوناگون دارد. سیخکی، ریالی، صدف، که رایج‌ترین آن ریالی می‌باشد که از سکه‌های قدیمی استفاده می‌شود.





۲. ِمِی‌نا:

روسری از جنس حریر و ابعاد بسیار زیاد به شکل مستطیل است که به‌صورت بسیار ویژه‌ای به سر می‌کنند. مِینا را با سنجاق محکم توسط بندی از یک‌سوی لچک به‌سوی دیگر آن از پشت سرشان می‌آویزند که به آن سیزن گفته می‌شود و بعد موهای جلوی سر را تاب می‌دهند و از زیر لچک بیرون می‌آورند و در پشت مینا پنهان می‌کنند وآن موها را ترنه می‌نامند و با مهره‌هایی با رنگ‌های گوناگون آن را تزئین می‌کنند که جلوه‌ای خاص به زیبایی مینا می‌دهد.





۳. تن‌پوشِ زنانِ بختیاری:

پیراهنی به نام جومه یا جوه است. این پیراهن معمولاً دو چاک در اطرافِ کمر دارد و تا پایینِ کمر می‌رسد و زیر آن دامن بسیار پرچینی به نام شولارقری می‌پوشند که برای تهیه آن گاه از ۸ تا ۱۰ متر پارچه استفاده می‌شود.





۴. جلیقه:

روی پیراهن پوشیده می‌شود که از جنسِ مخمل است. همچنین زنان بازوبندی (بازی‌بند) نیز بدست می‌کنند که با مهره‌های رنگی و سنگ تزیین می‌شود. البته استفاده از آن خیلی رایج نیست و بیشتر در مراسم عروسی پوشیده می‌شود.




۵. پوشش پایین تنه:

از شلواری معمولی و گیوه استفاده می‌شود.

رنگ لباس زنان بختیاری، الهام گرفته از طبیعت است. زنان و دختران جوان در رخت‌های خود از رنگ‌های روشن استفاده می‌کنند و رنگ لباس خانم‌های مسن به دلیل احترام به سن و سال آن‌ها تیره‌است.




پوشش مردان

۱. سرپوش مردان بختیاری کلاهی نمدی است به رنگ‌های مشکی، قهوه‌ای روشن و تیره و سفید که به آن کلاه خسروی هم گفته می‌شود. در ابتدا خوانین کلاه سفید رنگ خسروی بسر می‌گذاشتند اما بعد از اینکه رضا شاه آنان را تخت قاپو (یکجا نشین) کرد، آنان را از پوشیدنِ لباس بختیاری نیز منع کرد، به همین دلیل به مرور زمان کلاه سفید جای خود را به کلاه سیاهِ مردم عادی داد. امروزه دیگر کودکان کلاه سفید خسروی بسر می‌گذارند. کلاه خسروی همانطور که از نامش پیداست، طرحش از کلاه خسروان، پادشاهان ساسانی است که این خود نشان دهندهٔ قدمت تاریخی فرهنگ منطقه می‌باشد.

۲. در ابتدا مردان بختیاری بالاپوشی به نام قـَبا داشتند که از کنار چاک داشت و هینطور از آستینهای فراخی برخوردار بود، اما بعد منع لباس توسط رضاشاه، بالا پوشی بنام چوقا که رعایا آنرا می‌پوشید متداول شد که دست باف زنان عشایر بود. چوقا از پشم بز به دو رنگ سیاه و سفید تهیه می‌شود و خاصیت ضد باران دارد، گرما را در زمستان نگه‌می‌دارد و در تابستان رطوبت و خنکی را حفظ می‌کند. نقش‌های چوقا، ستون‌هایی کوتاه و بلند هستند و طرح این ستون‌ها رااز ساختمان‌های دوره هخامنشی می‌دانند. قبا برگرفته از طراحی اشکانی است.

۳. برای پوشش پایین تنه از شلواری به رنگ مشکی استفاده می‌گردد که شلواری گشاد و بسیار آزاد است. در این سالهای اخیر به دلیل استفاده از محصولات پارچه‌ای کارخانه دبیت منچستر انگلستان به آن شلوار دبیت نیز گفته می‌شود. پوششِ پا، گیوه‌است که در تابستان رطوبت و خنکی را حفظ می‌کند و در زمستان گرما را نگه می‌دارد. از مجسمه برنزی که در ایذه مالمیر بختیاری کشف گردیده مجسمه مردشمی در موزه ایران باستان، چنین به‌نظر می‌رسد که این شلوار نیز از البسهٔ دوران اشکانی باشد.

مهرزاد قنبری سرداراکبری خرادآذر تاریخچه و منشأ لباس مردان بختیاری را چنین تفسیر می‌کند:

جامهٔ مردان بختیاری اصیل ترین نوع پوششی است، که پیشینه آن به دورانِ ایران باستان باز می‌گردد. این جامهٔ دیرینه، از چهار بخش تشکیل شده که نام و تاریخچه هر کدام بدین شرح است:

۱. کلاه خُسرَوی: کلاهی سیاهرنگ و استوانه‌ای شکل که کیخسروی نامیده می‌شود. این کلاه نخستین بار در نقوش حجاری شده در کاخ‌های تخت جمشید دیده شده‌است که سربازان و بزرگان مادی بر سر می‌گذاشتند و نیز در نقوش بازمانده از عهد باستان (حجاری‌های تنگ چوگان کازرون و مرودشت و نقش رستم فارس) کلاهی با همین مشخصات بر سر بزرگان نمایان است.

۲. چوغا: تن پوش دیگر مردان بختیاری ردایی بلند است که آن را چوقا (چوخا) می‌نامند که بر اساس تحقیقات جدید نقوشی که در پس و پیش آن ترسیم شده الهام گرفته شده از زیگوارات چغازنبیل است که در واقع نام چوقا، از واژه چغازنبیل گرفته شده‌است. این ردای بلند، اولین بار مورد استفاده مادها قرار گرفت (که تصاویر آن بر گور دخمه‌های مادی موجود است) همچنین در بعضی از حجاریهای عهد ساسانی بر تن بزرگان دیده می‌شود.

۳. شلوار بختیاری که بسیار گشاد است از پارچه‌ای موسوم به دبیت سیاه رنگ است از نوع این شلوار نیز بر نقوش باقی‌مانده از بابک پدر اردشیر ساسانی مشاهده شده‌است (واقع در مرو دشت فارس) که مشخصات آن منطبق است با شلوار بختیاری.

۴. گیوه یا کفش بختیاری: بر تصاویر بازمانده از پادشاهان هخامنشی این نوع کفش بر پای پادشاهان پارسی نمایان است. بطور کلی پوشش مردان بختیاری بیش از دو هزار و هفتصد سال قدمت دارد که این بیانگر آنست که بختیاریان همان طور که زبان، نژاد و فرهنگ خود را از اختلاط و دست اندازی مصون داشته، پوشش و لباس خود را نیز محفوظ و اصیل نگاه داشته‌اند.





سرشناس‌ها
چهره‌های مقتدر بختیاری تا پیش از دورهٔ قاجار

علیمرادخان ممیوند چهارلنگ: رهبرانقلاب بختیاری در برابر نادرشاه.
ابوالفتح‌خان بختیاری: یکی از اعضای شورای سه نفره حکومتی با کریم‌خان زند.
علیمردان خان چهارلنگ: نایب السلطنه ایران پس از مرگ نادرشاه.





چهره‌های مقتدر بختیاری در عصر قاجار و پهلوی

حسینقلی خان حاجی ایلخانی: مقتدرترین ایلخان بختیاری.
امامقلی خان حاجی ایلخانی: برادر حسینقلی خان ایلخانی و ایلخان بختیاری بود.
سردار اسعد بختیاری: از سران انقلاب مشروطه و فاتح تهران.
محمد تقی خان بختیاری رییس ایل بختیاری در زمان فتحعلی شاه قاجار.
صمصام السلطنه: نجفقلی خان بختیاری نخست وزیر دولت مشروطه ایران.
ابراهیم خان ضرغام السلطنه: از سران انقلاب مشروطه و فاتح اصفهان.
شاپور بختیار: آخرین نخست وزیر ایران در دوره پهلوی.
تیمور بختیار: اولین رئیس ساواک در حکومت پهلوی.
هالو زال: از شخصیت‌های معنوی بختیاری.
اسدخان بختیاروند: خان بختیاری در زمان فتحعلی شاه قاجار.
علیمردان خان بختیاری: استبداد ستیز بختیاری در زمان رضاشاه پهلوی.
جعفر خان سردار بهادر: از فرماندهان انقلاب مشروطه، وزیر جنگ قاجاریه، وزیر پست و تلگراف در زمان رضاشاه پهلوی.
خسرو خان سردار ظفر: از سران انقلاب مشروطه و برادر کوچکتر سردار اسعد بختیاری.
امیر مفخم بختیاری: فرمانده قشون نظامی ایران در زمان قاجاریه و از سران انقلاب مشروطه.
ثریا اسفندیاری بختیاری: ملکه سابق ایران در زمان پهلوی دوم.
محمد رضا خان سردارِ فاتح: از سران انقلاب مشروطه و پدر شاپور بختیار.
غلامحسین خان سالار محتشم: از سران انقلاب مشروطه.
اسفندیار خان بختیاری: برادر ارشد سردار اسعد بختیاری و ایلخان بختیاری بود.
سلطان محمد خان سردار اشجع: از سران انقلاب مشروطه.
میرزا هدایت الله آشتیانی: پدر محمد مصدق نخست وزیر سابق ایران
بی‌بی مریم بختیاری: از زنان فعال در انقلاب مشروطه و معروف به سردار مریم بختیاری.
ابوالقاسم خان بختیار: استبداد ستیز بختیاری درعصر محمدرضا شاه قاجار.
دکتر ابوالقاسم بختیاری: نخستین ایرانی که در آمریکا مدرک دکترا گرفت.
خلیل اسفندیاری: فرزند اسفندیار خان و پدر ثریا اسفندیاری.
احمد کروبی: روحانی و سیاستمدار (پدر مهدی کروبی).
هلن جفریز بختیار: فعال در ایل بختیاری و همسر دکتر ابوالقاسم بختیار ِ طوسی.





چهره‌های ماندگار

بهرام عکاشه: متخصص زلزله شناسی و پدر زمین‌شناسی ایران.
امیدعلی شهنی کرم‌زاده: ریاضی‌دان برجسته ایرانی و دارنده عنوان چهره ماندگار.
رضا نقشینه متخصّص آسیب‌شناس دام‌پزشکی و دارنده عنوان چهره ماندگار.





شاعران و نویسندگان بختیاری

داراب افسربختیاری: از شاعران بختیاری که به گویش بختیاری شعر سروده‌است.
قیصر امین پور: شاعر معاصر.
سید علی صالحی: شاعر و نویسنده.
فریدون مشیری: شاعر معاصر.
حسین پژمان بختیاری: شاعر.
سیروس رادمنش: شاعر معاصر.
هرمز علی‌پور: شاعر.
محمد ایوبی: نویسنده و داستان‌نویس.
منوچهر شفیانی: نویسنده.
بهرام حیدری: نویسنده.
علی‌مراد فدایی‌نیا: از مهم‌ترین داستان‌نویسان فرم‌گرا.
لاله بختیار: اسلام‌شناس.
جمشید چالنگی: مجری تلویزیون صدای آمریکا و نویسنده و مترجم.
بهرام مشیری: محقق و نویسنده و برنامه‌ساز تلویزیونیِ برجسته.





خوانندگان

مسعود بختیاری: خواننده فلکلور بختیاری (بهمن علاءالدین).
امید: خواننده پاپ مقیم امریکا.
سیاوش شمس: خواننده پاپ مقیم امریکا.
پروین عالی‌پور: خواننده و صداپیشهٔ بختیاری.
یاس / یاسر بختیاری: خواننده رپ فارسی.
ملک‌محمد مسعودی: خواننده فلکلور بختیاری.





سیاستمداران معاصر

محسن رضایی، سیاستمدار و فرمانده سپاه ایران در جنگ ایران و عراق.
امیدوار رضایی، سیاستمدار، پزشک و نماینده چهار دوره مجلس شورای اسلامی.
سید صفدر حسینی، وزیر اقتصاد و دارایی و وزیر اسبق کار.





هنرمندان و چهره‌های تلویزیونی

رودابه بختیار: مُجری تلویزیون فاکس‌نیوز.
داور اردلان: تولید کننده سازمان ان پی آر.
علی دهکردی: بازیگر سینما.
بهنوش بختیاری: بازیگر سینما و تلویزیون.
شقایق دهقان: بازیگر سینما و تلویزیون.
علیرضا اوسیوند: بازیگر سینما و تلویزیون.
رسول نجفیان: بازیگر و خواننده.
حمید گودرزی: بازیگر سینما و تلویزیون.





ورزشکاران

نواب نصیرشلال: وزنه بردار دارنده مدال نقره المپیک لندن.
سهراب بختیاری زاده: بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران.
میلاد میداوودی: بازیکن تیم ملی فوتبال ایران.
بهزاد غلامپور: دروازه بان سابق تیم ملی فوتبال ایران.
صفر ایرانپاک بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران.
ایرج سلیمانی: بازیکن و مربی سابق تیم ملی فوتبال ایران.
ایمان مبعلی: بازیکن تیم ملی فوتبال ایران.
هدایت ممبینی: داور بین‌المللی فوتبال.
افشین نوروزی: پینگ پنگ باز تیم ملی ایران و دارنده عنوان قهرمان آسیا.
پژمان منتظری: بازیکن تیم ملی فوتبال ایران.
رضا نوروزی: بازیکن تیم ملی فوتبال ایران.
آرش افشین: بازیکن تیم ملی فوتبال ایران.
مجید باقری‌نیا: بازیکن و مربی فوتبال.
البرز حاجی‌پور: داور فوتبال.







چهارلنگ

چهارلنگ، یکی از دو شاخه بزرگ از ایل بختیاری در ایران است. با توجه به نمودار سازمانی ایل بختیاری ۶ به دو شاخه اصلی هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم می‌شود. هر چند که این دو شاخه ایل بختیاری از نظر فرهنگی تفاوت چندان زیادی ندارند، اما جدایی محل سکونت و مسیر کوچ، باعث ایجاد تفاوت نه چندان زیادی در گویش و لهجه این دو شده‌است.

هفت لنگ‌ها، بیشتر در استان چهار محال و بختیاری و شمال استان خوزستان زندگی می‌کنند، که جمعیت آنها، نسبت به چهارلنگ‌ها که در استان لرستان، شمال استان خوزستان و جنوب غرب استان اصفهان هستند، بیشتر است.




محل سکونت

چهارلنگ‌ها ییلاق را در جنوب غرب استان اصفهان، (شهرستان‌های فریدن، فریدونشهر و چادگان) و نواحی شرقی استان لرستان، (الیگودرز و روستاهای اطراف) سپری می‌کنند.

با شروع دوره سرما، در این مناطق، به شمال استان خوزستان، برای سپری کردن زمستان، کوچ می‌کنند.

البته امروزه، بیشتر عشایر بختیاری، در مناطق بختیاری نشین، ساکن شده‌اند. برخی از بختیاری‌های چهارلنگ، نیز در اطراف کوه کینو زندگی می‌کنند.




طوایف و تقسیمات

چهارلنگ‌ها، نیز همچون همتای خود، (هفت‌لتگ‌ها)، از چند باب تشکیل می‌شوند، که عبارتند از:

محمود صالح (ممصالح)
کیان ارثی (کنرسی)
زلقی (زلکی)
ممی‌وند (ممیوند)
موگویی (موگهی)




محمود صالح

محمود صالح، به هشت طایفه، تقسیم می‌شود:

۱. اورش
۲. هارونی
۳. کاقلی
۴. عادکار
۵. آل داود
۶. قلی
۷. آردپنایی
۸. ممزایی




کیان ارثی

کیان ارثی، که با نبه ۲۵ تیره تقسیم می‌شود:

۱. محمد جعفری
۲. پاپا جعفری
۳. عالی جعفری
۴. غریب وند
۵. هر کل
۶. گشتیل
۷. سندلی
۸. حموله
۹. کهیش
۱۰. باورساد
۱۱. جانکی گرمسیر
۱۲. پوستین بکول
۱۳. اسفرین
۱۴. بوربورون
۱۵. ورمحمید
۱۶. استکی
۱۷. عاشوروند
۱۸. عالی‌وند
۱۹. برون
۲۰. تمبی
۲۱. شیخ
۲۲. سهونی
۲۳. زنگنه
۲۴. گل گیری
۲۵. ممبینی




موگویی

موگویی، به نه تیره تقسیم می‌شود:

۱. مهدور
۲. شیخ سعید
۳. شیرازی
۴. حسومی
۵. سرلک
۶. شیاس
۷. کیماس
۸. خواجه موگویی
۹. هلیل





زلکی

زلکی، به چهار تیره تقسیم می‌شود:

۱. دوغ زنی
۲. جاوند
۳. میان‌جایی
۴. سادات احمدی





ممی‌وند

ممیوند، یکی از پنج باب (شعبه) زیر شاخه چهارلنگ از ایل بختیاری در جنوب‌غربی ایران می‌باشد. ممیوند، از شش طایفه تشکیل شده است، که عبارتند از:

بساک
پولادوند
عبدالوند
حاجیوند
ایسوند
تات خیری





بساک

بساک، به ۱۱ شعبه تقسیم می‌شود: ۱- بری ۲- گرگیوند ۳- جلیل وند ۴- خانه قاید ۵- ملک محمودی ۶- آدینه وند ۷- شهر وسوند ۸- خانه صلاتین ۹- میزه وند ۱۰– اتابک ۱۱- صوفی




پولادوند

پولادوند، به ۵ شعبه تقسیم می‌شود: ۱- هیودی ۲- سالاروند ۳- خانه جمالی ۴- خانه قاید ۵- گراوند




عبدالوند

عبدالوند، به ۹ شعبه تقسیم می‌شود: ۱- قیطاسی ۲- بیران وند ۳- درویش ۴- زرین چقایی ۵- تونی ۶- ماهرودی ۷- ده قاضی ۸- چکان ۹- گوشاردی



تات خیری

تات خیری، به ۹ شعبه تقسیم می‌شود: ۱- حسین ۲- گگمهدی ۳- اکبر ۴- نصرالله ۵- خیرالله ۶- شکرالله ۷- شیرالی ۸- تاسمالی ۹- گرپی




حاجیوند

حاجی‌وند، به پنج شعبه تقسیم می‌شود: ۱- غالبی ۲- زیدقاید ۳- هیل هیل ۴- الیاسی ۵- گرپی
ایسوند

ایسوند، به هفت شعبه تقسیم می‌شود: ۱- خانه قاید ۲- گیرویی ۳- ورکی ۴- زیبایی ۵- اواوی ۶- گورویی ۷- جعفر وند




هفت‌لنگ

هفت لنگ و چهارلنگ دو شاخه مهم بختیاری‌اند، هر چند که این دو شاخه ایل بختیاری از نظر فرهنگی، تفاوت چندانی با هم ندارند، اما پراکندگی محل سکونت، باعث ایجاد تفاوت نه چندان زیادی، در گویش و لهجه آن‌ها شده است، که در مجموع هر دو شاخه، به گویش بختیاری سخن می‌گویند.




چهارلنگ بختیاری از پنج باب تشکیل شده است و شاخه هفت لنگ شامل چهار باب می‌باشد، که عبارتند از:

بابادی باب
دورکی
دینارانی
بختیاروند




بابادی باب

بابادی باب، به طایفه‌های زیر تقسیم می‌شود:

شهنی
عکاشه
راکی
گله
نصیر
گمار
ململی
مدملیل
آرپناهی
میرقائد
پبدنی
بابادی عالی‌انور
احمد محمودی





دورکی

دورکی، به طایفه‌های زیر تقسیم می‌شود:

آسترکی (آستروکیان)
اسیوند
موری
گندلی
بابااحمدی
زراسوند
عرب کمری





دینارانی

دینارانی، به طایفه‌های زیر تقسیم می‌شود:

اورک
موزرمویی
نوروزی
بویری
کورکور
لجمیر اورک
عالی محمودی
گورویی
سهید
شالو





بختیاروند

بختیاروند، به طایفه‌های زیر تقسیم می‌شود:

علاءالدین وند
منجزی
بلیوند
اسنکی
دیناشی
مش مرداسی
کیارسی
تردی
آل جمالی
جانکی سردسیر
page1 - page2 - page3 - page4 - page5 - page7 - page8 - | 2:49 am
خط مشی جاوا

یکی از ویژگی‌های جاوا قابل حمل بودن آن است. یعنی برنامهٔ نوشته شده به زبان جاوا باید به طور مشابهی در کامپیوترهای مختلف با سخت‌افزارهای متفاوت اجرا شود. و باید این توانایی را داشته باشد که برنامه یک بار نوشته شود، یک بار کامپایل شود و در همه کامپیوترها اجرا گردد. به این صورت که کد کامپایل شدهٔ جاوا را ذخیره می‌کند، اما نه به‌صورت کد ماشین بلکه به‌صورت بایت‌کد جاوا. دستورالعمل‌ها شبیه کد ماشین هستند، اما با ماشین‌های مجازی که به طور خاص برای سخت‌افزارهای مختلف نوشته شده‌اند، اجرا می‌شوند. در نهایت کاربر از سکوی جاوا نصب شده روی ماشین خود یا مرورگر وب استفاده می‌کند. کتابخانه‌های استاندارد یک راه عمومی برای دسترسی به ویژگی‌های خاص فراهم می‌کنند. مانند گرافیک، نخ‌کشی و شبکه. در بعضی از نسخه‌های ماشین مجازی جاوا، بایت‌کدها می‌توانند قبل و در زمان اجرای برنامه به کدهای محلی کامپایل شوند. فایدهٔ اصلی استفاده از بایت‌کد، قسمت کردن است. اما ترجمهٔ کلی یعنی برنامه‌های ترجمه شده تقریباً همیشه کندتر از برنامه‌های کامپایل شدهٔ محلی اجرا می‌شوند. این شکاف می‌تواند با چند تکنیک خوش‌بینانه که در کاربردهای JVM قبلی معرفی شد، کم شود. یکی از این تکنیک‌ها JIT است که بایت‌کد جاوا را به کد محلی ترجمه کرده و سپس آن را پنهان می‌کند. در نتیجه برنامه خیلی سریع‌تر نسبت به کدهای ترجمه شدهٔ خالص شروع و اجرا می‌شود. بیشتر VMهای پیشرفته، به‌صورت کامپایل مجدد پویا، در آنالیز VM، رفتار برنامهٔ اجرا شده و کامپایل مجدد انتخاب شده و بهینه‌سازی قسمت‌های برنامه، استفاده می‌شوند. کامپایل مجدد پویا می‌تواند کامپایل ایستا را بهینه‌سازی کند. زیرا می‌تواند قسمت hot spot برنامه و گاهی حلقه‌های داخلی که ممکن است زمان اجرای برنامه را افزایش دهند را تشخیص دهد. کامپایل JIT و کامپایل مجدد پویا به برنامه‌های جاوا اجازه می‌دهد که سرعت اجرای کدهای محلی بدون از دست دادن قابلیت انتقال افزایش پیدا کند.





تکنیک بعدی به عنوان کامپایل ایستا شناخته شده‌است. که کامپایل مستقیم به کدهای محلی است مانند بسیاری از کامپایلرهای قدیمی. کامپایلر ایستای جاوا، بایت‌کدها را به کدهای شی محلی ترجمه می‌کند.

کارایی جاوا نسبت به نسخه‌های اولیه بیشتر شد. در تعدادی از تست‌ها نشان داده شد که کارایی کامپایلرJIT کاملاًَ مشابه کامپایلر محلی شد. عملکرد کامپایلرها لزوماً کارایی کدهای کامپایل شده را نشان نمی‌دهند. یکی از پیشرفت‌های بی نظیر در در زمان اجرای ماشین این بود که خطاها ماشین را دچار اشکال نمی‌کردند. علاوه بر این در زمان اجرای ماشینی مانند جاوا وسایلی وجود دارد که به زمان اجرای ماشین متصل شده و هر زمانی که یک استثنا رخ می‌دهد، اطلاعات اشکال زدایی که در حافظه وجود دارد، ثبت می‌کنند.


پیاده‌سازی
شرکت سان میکروسیستم مجوز رسمی برای پلت فرم استاندارد جاوا را به مایکروسافت ویندوز, لینوکس، و سولاریس (سیستم‌عامل). داده‌است. همچنین محیط‌های دیگری برای دیگر پلت فرم‌ها فراهم آورده‌است. علامت تجاری مجوز شرکت سان میکروسیستم طوری بود که با همهٔ پیاده‌سازی‌ها سازگار باشد. به علت اختلاف قانونی که با ماکروسافت پیدا کرد، زمانی که شرکت سان ادعا کرد که پیاده‌سازی ماکروسافت از RMI یا JNI پشتیبانی نکرده و ویژگی‌های خاصی را برای خودش اضافه کرده‌است. شرکت سان در سال ۱۹۹۷ پیگیری قانونی کرد و در سال ۲۰۰۱ در توافقی ۲۰ میلیون دلاری برنده شد. در نتیجه کمی بعدماکروسافت جاوا را به ویندوز فرستاد. در نسخهٔ اخیر ویندوز، مرورگر اینترنت نمی‌تواند از جاوا پلت فرم پشتیبانی کند. شرکت سان و دیگران یک سیستم اجرای جاوای رایگان برای آنها و نسخه‌های دیگر ویندوز فراهم آوردند.
اداره خودکار حافظه

جاوا از حافظهٔ بازیافتی خودکار برای ادارهٔ حافظه در چرخهٔ زندگی یک شی استفاده می‌کند. برنامه‌نویس زمانی که اشیا به وجود می‌آیند، این حافظه را تعیین می‌کند. و در زمان اجرا نیز، زمانی که این اشیا در استفادهٔ زیاد طولانی نباشند، برنامه نویس مسئول بازگرداندن این حافظه‌است. زمانی که مرجعی برای شی‌های باقی‌مانده نیست، شی‌های غیر قابل دسترس برای آزاد شدن به صورت خودکار توسط بازیافت حافظه، انتخاب می‌شوند. اگر برنامه‌نویس مقداری از حافظه را برای شی‌هایی که زیاد طولانی نیستند، نگه دارد، چیزهایی شبیه سوراخ حافظه اتفاق می‌افتند.

یکی از عقایدی که پشت سر مدل ادارهٔ حافظهٔ خودکار جاوا وجود دارد، این است که برنامه‌نویس هزینهٔ اجرای ادارهٔ دستی حافظه را نادیده می‌گیرد. در بعضی از زبان‌ها حافظه لازم برای ایجاد یک شی، به صورت ضمنی و بدون شرط، به پشته تخصیص داده می‌شود. و یا به‌طور صریح اختصاص داده شده و از heap بازگردانده می‌شود. در هر کدام از این راه‌ها، مسئولیت ادارهٔ اقامت حافظه با برنامه‌نویس است. اگر برنامه شی را برنگرداند، سوراخ حافظه اتفاق می‌افتد. اگر برنامه تلاش کند به حافظه‌ای را که هم‌اکنون بازگردانده شده، دستیابی پیدا کند یا برگرداند، نتیجه تعریف شده نیست و ممکن است برنامه بی‌ثبات شده و یا تخریب شود. این ممکن است با استفاده از اشاره‌گر مدتی باقی بماند، اما سرباری و پیچیدگی برنامه زیاد می‌شود. بازیافت حافظه اجازه دارد در هر زمانی اتفاق بیفتد. به‌طوری که این زمانی اتفاق می‌افتد که برنامه بی‌کار باشد. اگر حافظهٔ خالی کافی برای تخصیص شی جدید در هیپ وجود نداشته باشد، ممکن است برنامه برای چند دقیقه متوقف شود. در جایی که زمان پاسخ یا اجرا مهم باشد، ادارهٔ حافظه و منابع اشیا استفاده می‌شوند.

جاوا از نوع اشاره‌گر ریاضی C و ++C پشتیبانی نمی‌کند. در جایی که آدرس اشیا و اعداد صحیح می‌توانند به جای هم استفاده شوند. همانند ++C و بعضی زبان‌های شی‌گرای دیگر، متغیرهای نوع‌های اولیهٔ جاوا شی‌گرا نبودند. مقدار نوع‌های اولیه، مستقیماً در فیلدها ذخیره می‌شوند. در فیلدها (برای اشیا) و در پشته (برای توابع)، بیشتر از هیپ استفاده می‌شود. این یک تصمیم هوشیارانه توسط طراح جاوا برای اجرا است. به همین دلیل جاوا یک زبان شی‌گرای خالص به حساب نمی‌آید.

گرامر
گرامر جاوا وسیع‌تر از ++C است و برخلاف ++C که ترکیبی است از ساختارها و شی‌گرایی، زبان جاوا یک زبان شی‌گرای خالص می‌باشد. فقط نوع دادة اصلی از این قاعده مستثنی است. جاوا بسیاری از ویژگی‌ها را پشتیبانی می‌کند و از کلاس‌ها برای ساده‌تر کردن برنامه‌نویسی و کاهش خطا استفاده می‌کند.



بر طبق قرارداد فایل هل بعد از کلاس‌های عمومی نام گذاری می‌شوند. سپس باید پسوند java را به این صورت اضافه کرد: Hello world.java. این فایل اول باید با استفاده از کامپایلر جاوا به بایت کد کامپایل شود. در نتیجه فایل Hello world.class ایجاد می‌شود. این فایل قابل اجرا است. فایل جاوا ممکن است فقط یک کلاس عمومی داشته باشد. اما می‌تواند شامل چندین کلاس با دستیابی عمومی کمتر باشد.

کلاسی که به صورت خصوصی تعریف می‌شود ممکن است در فایل.java ذخیره شود. کامپایلر برای هر کلاسی که در فایل اصلی تعریف می‌شود یک کلاس فایل تولید می‌کند. که نام این کلاس فایل همنام کلاس است با پسوند.class

کلمه کلیدی public (عمومی) برای قسمت‌هایی که می‌توانند از کدهای کلاس‌های دیگر صدا زده بشوند، به کار برده می‌شود. کلمهٔ کلیدی static (ایستا) در جلوی یک تابع، یک تابع ایستا را که فقط وابسته به کلاس است و نه قابل استفاده برای نمونه‌هایی از کلاس، نشان می‌دهد. فقط تابع‌های ایستا می‌توانند توسط اشیا بدون مرجع صدا زده شوند. داده‌های ایستا به متغیرهایی که ایستا نیستند، نمی‌توانند دسترسی داشته باشند.

کلمهٔ کلیدی void (تهی) نشان می‌دهد که تابع main هیچ مقداری را بر نمی‌گرداند. اگر برنامهٔ جاوا بخواهد با خطا از برنامه خارج شود، باید system.exit() صدا زده شود. کلمهٔ main یک کلمهٔ کلیدی در زبان جاوا نیست. این نام واقعی تابعی است که جاوا برای فرستادن کنترل به برنامه، صدا می‌زند. برنامه جاوا ممکن است شامل چندین کلاس باشد که هر کدام دارای تابع main هستند.

تابع main باید آرایه‌ای از اشیا رشته‌ای را بپذیرد. تابع main می‌تواند از آرگومان‌های متغیر به شکل public static void main(string…args) استفاده کند که به تابع main اجازه می‌دهد اعدادی دلخواه از اشیا رشته‌ای را فراخوانی کند. پارامترstring[]args آرایه‌ای از اشیا رشته ایست که شامل تمام آرگومان‌هایی که به کلاس فرستاده می‌شود، است.

چاپ کردن، قسمتی از کتابخانهٔ استاندارد جاوا است. کلاس سیستم یک فیلد استاتیک عمومی به نام out تعریف کرده‌است. شی out یک نمونه از کلاس printstream است و شامل تعداد زیادی تابع برای چاپ کردن اطلاعات در خروجی استاندارد است. همچنین شامل println(string) برای اضافه کردن یک خط جدید برای رشتهٔ فرستاده شده اضافه می‌کند.
توزیع‌های جاوا

منظور از توزیع جاوا پیاده‌سازی‌های مختلفی است که برای کامپایلر جاوا و همچنین مجموعه کتابخانه‌های استاندارد زبان جاوا (JDK) وجود دارد. در حال حاضر چهار توزیع‌کنندهٔ عمده جاوا وجود دارند:

سان میکروسیستمز: توزیع کننده اصلی جاوا و مبدع آن می‌باشد. در اکثر موارد هنگامی که گفته می‌شود جاوا منظور توزیع سان می‌باشد.
GNU Classpath: این توزیع از سوی موسسه نرم‌افزارهای آزاد منتشر شده و تقریباً تمامی کتابخانه استاندارد زبان جاوا در آن بدون بهره‌گیری از توزیع شرکت سان از اول پیاده‌سازی شده‌است. یک کامپایلر به نام GNU Compiler for Java نیز برای کامپایل کردن کدهای جاوا توسط این موسسه ایجاد شده‌است. فلسفه انتخاب نام Classpath برای این پروژه رها کردن تکنولوژی جاوا از وابستگی به علامت تجاری جاوا است بطوریکه هیچ وابستگی یا محدودیتی برای استفاده آن از لحاظ قوانین حقوقی ایجاد نشود و از طرفی به خاطر وجود متغیر محیطی classpath در تمامی محیط‌های احرایی برنامه‌های جاوا، این نام به نوعی تکنولوژی جاوا را برای خواننده القا می‌کند. کامپایلر GNU توانایی ایجاد کد اجرایی (در مقابل بایت کد توزیع سان) را داراست. لازم به ذکر است که در حال حاضر شرکت سان تقریباً تمامی کدهای JDK را تحت مجوز نرم‌افزارهای آزاد به صورت متن باز منتشر کرده‌است و قول انتشار قسمت بسیار کوچکی از این مجموعه را که به‌دلیل استفاده از کدهای شرکت‌های ثانویه نتوانسته به صورت متن باز منتشر نماید در آینده نزدیک با بازنویسی این کدها داده‌است.
مایکروسافت #J: این در حقیقت یک توزیع جاوا نیست. بلکه زبانی مشابه می‌باشد که توسط مایکروسافت و در چارچوب.net ارائه شده‌است. انتظار اینکه در سیستم‌عاملی غیر از ویندوز هم اجرا شود را نداشته باشید.
AspectJ: این نیز یک زبان مجزا نیست. بلکه یک برنامه الحاقی می‌باشد که امکان برنامه نویسی Aspect Oriented را به جاوا می‌افزاید. این برنامه توسط بنیاد برنامه‌نویسی جلوه‌گرا و به صورت کدباز ارائه شده‌است.



کلاس‌های خاص

برنامک (برنامه‌های کاربردی کوچک)

اپلت جاواها برنامه‌هایی هستند که برای کاربردهایی نظیر نمایش در صفحات وب، ایجاد شده‌اند. واژهٔ import باعث می‌شود کامپایلر جاوا کلاس‌های javaapplet.Applet وjava.awt.Graphics را به کامپایل برنامه اضافه کند. کلاس Hello کلاس Applet را توسعه می‌دهد. کلاس اپلت چارچوبی برای کاربردهای گروهی برای نمایش و کنترل چرخهٔ زندگی اپلت، درست می‌کند. کلاس اپلت یک تابع پنجره‌ای مجرد است که برنامه‌های کوچکی با قابلیت نشان دادن واسط گرافیکی برای کاربر را فراهم می‌کند. کلاس Hello تابع موروثی print(Graphics) را از سوپر کلاس container باطل می‌کند، برای اینکه کدی که اپلت را نمایش می‌دهد، فراهم کند. تابع paint شی‌های گرافیکی را که شامل زمینه‌های گرافیکی هستند را می‌فرستد تا برای نمایش اپلت‌ها استفاده شوند. تابع paint برای نمایش "Hello world!" تابع drawstring(string,int,int) را صدا می‌زند.

جاوا سرولت
تکنولوژی servlet جاوا گسترس وب را به آسانی فراهم می‌کند. و شامل مکانیزم‌هایی برای توسعهٔ تابعی سرور وب و برایدسترسی به سیستم‌های تجاری موجود است.servlet قسمتی از javaEE است که به درخواست‌های مشتری پاسخ می‌دهد.

واژهٔ import کامپایلر جاوا را هدایت می‌کند که تمام کلاس‌های عمومی و واسط‌ها را از بسته‌های java.io وjava.servlet را در کامپایل وارد کند.

کلاس Hello کلاس Genericservlet را توسعه می‌دهد. کلاس Genericservlet واسطی برای سرور فراهم می‌کند تا درخواست را به servlet بفرستد و چرخهٔ زندگی servlet را کنترل کند.
JSP
صفحهٔ سرور جاوا قسمتی از سرور javaEE است که پاسخ تولید می‌کند. نوعاً صفحات HTML به درخواست‌های HTTP از مشتری.JSPها کد جاوا در صفحهٔ HTML را با استفاده از حائل <%and%> اضافه می‌کنند.JSP به javaservlet کامپایل می‌شود.

سوینگ
Swing کتابخانهٔ واسط گرافیکی کاربر است برای پلت فرم javaSE. ابزاری مشابه پنجره، GTK و motif توسط شرکت sun فراهم شده‌اند. این مثال کاربرد swing یک پنجرهٔ واحد همراه با Hello world را ایجاد می‌کند.

اولین جملهٔ import کامپایلر جاوا را هدایت می‌کندتا کلاس Borderlayout را از بستهٔ java.awt در جاوا به کامپایل اضافه کند. و import دوم همهٔ کلاس‌های عمومی و واسط آن‌ها را از بستهٔ javax.swing اضافه می‌کند. کلاس Hello کلاس Jframe را توسعه می‌دهد. کلاس Jframe یک پنجره با میلهٔ عنوان و کنترل بستن است.

زمانی که برنامه آغاز می‌شود، تابع main با JVM صدا زده می‌شود. این یک نمونهٔ جدید از کلاس Hello را ایجاد کرده و با صدا زدن تابع setvisible(boolean) با مقدار true نمایش داده می‌شود.
 
ساعت : 2:49 am | نویسنده : admin | مطلب قبلی | مطلب بعدی
جاوا | next page | next page